عطنا به عنوان سایت خبری تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی قصد دارد در رویکرد جدید حرفهای خود با نگاهی جستجوگرایانه به پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی، منابع پژوهشی دستاول را بیشتر در دسترس قرار دهد و به این واسطه، مسیر دستیابی دانشجویان و پژوهندگان از منابع تحقیقاتی را سهل و آسان کند.
نوشتار پیشرو در سلسله بازخوانیها از پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی قصد دارد با رویکرد به زنان، مروری درباره پژوهشهای مربوط به «زنان و شبکههای مجازی اجتماعی» داشته باشد که نگارنده در گام نخست از پایاننامهها و رسالههای دانشگاه علامه طباطبایی برای این موضوع بهره برده است. در پژوهشهای متعددی که در حوزه شبکههای مجازی اجتماعی صورت گرفته، زنان بخش مهمی از کانون مطالعات بودهاند. این جستجو در آذر سال 99 صورت گرفته و کلید واژه جستجو «شبکه اجتماعی» بودهاست. پایاننامهها به لحاظ تاریخی جدید بوده و دهه نود را شامل میشود. در ادامه حاصل این کندوکاو دانشگاهی در کتابخانه دیجیتالی دانشگاه علامه را با هم میخوانیم:
تیپولوژی هویت مجازی زنان کُرد ایرانی در اینستاگرام
پایاننامه دانشگاهی «تیپولوژی هویت مجازی زنان کُرد ایرانی در اینستاگرام» اثر اوین احمدی (1398) دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات به راهنمایی استاد سید جمالالدین اکبرزاده جهرمی، مشاوره سید محمدمهدی زاده طالشی، و داوری هادی خانیکی به سرانجام رسیده است.
چکیده: این مقاله به دنبال شناخت انواع تیپهای هویتی است که زنان کُرد در اینستاگرام از خود به نمایش میگذارند به این معنا که زنان کُرد چگونه در اینستاگرام ظاهر میشوند. برای تحلیل و بررسی این موضوع نظریه نمایشی گافمن، نظریه مبادله اجتماعی هومنز، نظریه ساختیابی گیدنز و بعضی از نظریات کلی رابطه جهانی شدن و هویتهای جمعی و تاثیرات فناوریهای جدید بر هویت های قومی استفاده شده است.
روش: روش تحقیق مردمنگاری شبکهای (نتنوگرافی) و الگوی سادبک (به طور همزمان از سه تکنیک مصاحبه، مشاهده، و خوانش محتوای مجازی استفاده میشود) بوده است.
نتایج: این تحقیق نشان میدهد که سه تیپ هویتی جهانوطنی، ملی، و قومی در این شبکه از زنان کُرد وجود دارد. علاوه بر این سه «تم» (مضمون) «هویت مجازی امکانی برای دیدهشدن»، «هویت مجازی امکانی برای مقاومت» و «هویت مجازی امکانی برای کنشگری» را میتوان حاصل دادهها دانست.
نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در مدیریت بدن زنان
پایاننامه «نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در مدیریت بدن زنان» نوشته محدثه شیخی (1398)، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با راهنمایی سیدجمالالدین اکبرزاده جهرمی، مشاوره سید نورالدین رضویزاده، و داوری رضا صابری پژوهشی دیگر در حوزه زنان و شبکههای اجتماعی مجازی است.
چکیده: اهمیت این موضوع زمانی برجسته میشود که به نمایش گذاشتن خود و نحوه مدیریت بدن در شبکههای اجتماعی بهویژه از سوی افراد مشهور و سلبریتیها، میتواند به الگویی موثر در جامعه تبدیل شود و تاثیرات مهمی را بر جامعه به ویژه زنان و دختران داشتهباشد.
روش: این پژوهش به روش پیمایشی صورت گرفتهاست و کلیه زنان منطقه 21 بین 15 تا 55 سال شهر تهران جامعه آماری این تحقیق بودهاند.
نتایج: محقق درباره میزان استفاده از اینستاگرام و رضایت از خود به این نتیجه رسیدهاست که بین این دو رابطهای معکوس وجود دارد. همچنین میان میزان دنبال کردن صفحات سلبریتیها و رضایت از خود نیز رابطهای معنادار وجود دارد و فرضیه «با افزایش مصرف اینستاگرام، میزان رضایت از خود کاهش مییابد» رد میشود چراکه نتیجه به اینصورت است که با افزایش مصرف اینستاگرام، میزان رضایت از خود افزایش مییابد.
نقش شبکههای اجتماعی در فرآیند نوگرایی زنان خانهدار تهرانی
یکی دیگر از تحقیقاتی که در حوزه زنان و شبکههای اجتماعی به رشته تحریر درآمده، پایاننامه «نقش شبکههای اجتماعی در فرآیند نوگرایی زنان خانهدار تهرانی» به قلم فرشته پژوتن (1397)، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روزنامهنگاری به راهنمایی هادی خانیکی، مشاوره سیدجمالالدین اکبرزاده جهرمی، و داوری مهدخت بروجردی است.
چکیده: این پژوهش با هدف شناخت نقش شبکههای اجتماعی در فرآیند نوگرایی زنان خانهدار تهرانی انجام شده، به همین دلیل نظریه محوری این پژوهش، نظریه جامعه اطلاعاتی مانوئل کاستلز بودهاست.
روش: روش این پژوهش کمّی بوده و محقق برای جمعآوری دادههای خود پرسشنامهای را در میان زنان خانهدار تهرانی پخش کرده و دادههای به دست آمده از طریق نرمافزار Spss تحلیل شدهاست.
نتایج: نتایج این تحقیق نشان میدهد که به طور کلی شبکههای اجتماعی نقش موثری را در نوگرایی زنان ایفا میکند و نگرش زنان خانهدار تهرانی را تغییر دادهاست. نوگرایی در این تحقیق با متغیرهایی مثل عقلگرایی، علمگرایی، آزادیخواهی، اظهار خویشتن خویش، و ... سنجیده شدهاست.
نقش شبکههای اجتماعی مجازی در میزان مشارکت سیاسی زنان
از دیگر پایاننامههای دانشگاهی که به بررسی حضور زنان در شبکههای اجتماعی پرداخته و تمرکز آن بر نقش سیاسی زنان است، «نقش شبکههای اجتماعی مجازی در میزان مشارکت سیاسی زنان» به تحریر یاسمن عزیزی (1396) دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات است. این پژوهش به راهنمایی علیرضا حسینی پاکدهی، مشاوره سید محمد مهدیزاده، و داوری قدسی بیات به سرانجام رسیده است.
چکیده: در این تحقیق تاثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر مشارکت سیاسی زنان 18 تا 45 سال شهر تهران بررسی شدهاست. اهمیت بررسی این موضوع به این دلیل است که فضای مجازی عرصه جدیدی را به روی زنان گشوده تا بتوانند حضوری پررنگتر در مناسبات سیاسی رسمی و غیررسمی داشته باشند.
روش: در این پژوهش پرسشنامههایی تهیه شد و در اختیار پرسششوندگان قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش همه زنان 18 تا 45 ساله مناطق 22 گانه شهر تهران است که بیش از یکصد هزار نفر هستند. با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 384 نفر شد. در این پرسشنامه به موضوعاتی نظیر هدف، انگیزهبخشی، نوع فعالیت رسمی و غیررسمی، امید به اصلاح، و تلاش برای مشارکتهای جمعی سیاسی اشاره شدهاست.
نتایج: نتایج تحقیق که مبتنی بر پاسخهای نمونه است، بیانگر این است که بین رشد مشارکت سیاسی زنان و شبکههای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد.
رابطه میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با سلامت اجتماعی
پایاننامه دانشگاهی «رابطه میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با سلامت اجتماعی: دانشجویان دختر ساکن خوابگاه سلامت» توسط فاطمه قلی زاده خواجه (1394)، دانشجوی کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی و به راهنمایی استاد محمد زاهدی اصل و مشاوره امیرمحمود حریرچی به رشته تحریر درآمده است
.
چکیده: این پایاننامه دانشگاهی به بررسی رابطه میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دختر و شبکههای مجازی پرداختهاست و به دنبال پاسخ این سوال است که آیا بین مصرف شبکههای اجتماعی و سلامت اجتماعی دختران دانشجو ارتباط وجود دارد؟ آیا با افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی، سلامت اجتماعی دانشجویان دختر افزایش مییابد یا کاهش؟ چارچوب نظری این تحقیق براساس نظریههای گوناگونی نظیر کییز، برکمن، بلوک و بارسلو، لایکوک، لارسون و ... بنا شده است.
روش: روش تحقیق این پایاننامه پیمایشی بوده و دادههای پژوهش پس از جمعآوری از طریق پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه محققساخته میزان مصرف شبکههای اجتماعی به کمک نرمافزار Spss تحلیل شده است.
نتایج: فرضیه محقق این است که بین این دو متغیر رابطه وجود دارد و بعد از بررسی نتایج این فرضیه تایید میشود؛ به طوریکه بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد و با افزایش میزان استفاده از شبکههای اجتماعی، سطح پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی آنها افزایش مییابد. درحالیکه بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی، سطح انطباق اجتماعی و انسجام اجتماعی کاهش مییابد.
تجربه زیسته دختران نوجوان از رابطه با جنس مخالف در فضای مجازی
پایاننامه دانشگاهی «تجربه زیسته دختران نوجوان از رابطه با جنس مخالف در فضای مجازی» توسط معصومه شاکرم(1397)، دانشجوی کارشناسی ارشد مددکاری دانشکده علوم اجتماعی با راهنمایی منصور فتحی و مشاوره احمد غیاثوند به رشته تحریر درآمده و استاد داور این پایاننامه نیز حمیده عادلیان راسی بودهاست.
چکیده: در دهههای اخیر به دلیل تحولات فرهنگی و اجتماعی حاصل از گسترش رسانههای جمعی، حوزه روابط اجتماعی دستخوش تغییراتی شدهاست؛ به طوری که امروزه شبکههای مجازی مختلف، بستری برای رابطه با جنس مخالف در بین جوانان و نوجوانان ایجاد کردهاست.
روش: این پژوهش به صورت کیفی و به روش پدیدارشناسی است. شیوه نمونهگیری هدفمند بوده و محقق تا رسیدن به اشباع نظری، مصاحبهها را ادامه داده است. 24 دختر نوجوان در این تحقیق به شیوه سوالات نیمهساختیافته مصاحبه شدند. با استفاده از شیوه تحلیل تماتیک، دادههای گردآوری شده براساس اهداف و سوالهای پژوهش مقولهبندی و تفسیر شدند. مضامین این تحقیق بر اساس آغاز رابطه، میانه رابطه و پایان رابطه دستهبندی شدند.
نتایج: نتایج تحقیق نشان میدهد استفاده از فضای مجازی تاثیر زیادی بر رابطه با جنس مخالف در دختران نوجوان شهر بروجرد دارد؛ بدین گونه که هر چقدر دسترسی به فضای مجازی بیشتر است، رابطه با جنس مخالف نیز بیشتر و فضای مجازی رابطه با جنس مخالف در بین نوجوانان را تسهیل کرده است.
جمعبندی
برآیند پژوهشهای دانشگاهی مورد واکاوی شده، در حیطه موضوعی «زنان و شبکههای اجتماعی» گویای تاثیرپذیری زنان در مقام مولفه مطالعاتی از شبکههای مجازی اجتماعی است. آنچه اهمیت مطالعات در این زمینه را برجسته مینماید، دامنه اثرگذاری روی زنان است که بر مبنای تحقیقات دستاول دانشگاهی حتی میتواند منجر به بروز تغییر نوع روابط و نوع رفتار در متغییر مورد مطالعه یعنی زنان باشد. از این حیث نقش شبکههای اجتماعی را نباید مورد بیمهری قرار داد و پژوهشهای بعدی بهتر است با آگاهی نسبت به این دامنه اثرگذاری، رویکردهای حل مسئله را پیبگیرند که سیاستگذار هم بتواند از گذر این تحقیقات به راهکارهای عملی دست یابد. همچنین نکته قابل اشاره دیگر این است که جامعه آماری در اغلب این پژوهشها شهر تهران است حال آن که با توجه به دسترسی مردم سایر نقاط کشور به شبکههای اجتماعی مجازی از یک سو و تفاوتهای فرهنگی در شهرهای مختلف از سوی دیگر به نظر میرسد لازم است در پژوهشها، جامعههای آماری متنوعتری مورد بررسی قرار گیرد.
- فاطمه ملک پایین | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه دانشگاه علامه طباطبایی